آموزش کسب و کار اینترنتی (1)

رویای داشتن کسب و کار در خانه(کسب و کار اینترنتی)، یا کسب و کاری که نیازی به دفتر و مکان فیزیکی نداشته باشد این روزها ذهن بسیاری از جوانان و حتی افراد مسن تر را به خود مشغول کرده است.

اغلب این افراد قبل از ورود به این حوزه فکر می کنند راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی کاری ساده است، “خیلی ها مثل دیجی کالا و بامیلو و … از همین طریق صاحب میلیاردها تومان درآمد شده اند و چرا ما نتوانیم به همین مقدار پول و درآمد برسیم. “

اما امروز می خواهیم کمی واقعی تر به موضوع راه اندازی کسب و کار اینترنتیبپردازیم.

پول درآوردن از اینترنت کار سختی نیست، ولی به آسانی هم نخواهد بود. برای راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی مانند تمام کسب و کارهای دیگر باید ابتدا روش ها و راه های درست آنرا بیاموزید. بیاییم با هم چند حالت مختلف راه اندازی کسب و کار اینترنتی برای یک تازه کار را مرور کنیم.

1. راه اندازی یک کسب و کار کوچک

شما مایلید یک کسب و کار کوچک برای خودتان داشته باشید تا علاوه بر درآمدی که از شغل فعلی تان دارید، یک درآمد ثانویه هم بدست بیاورید.

با اشتیاق فراوان شروع می کنید به تحقیق و به این نتیجه می رسید که باید ابتدا یک سایت داشته باشید، بنابراین می روید به دنبال راه اندازی یک وب سایت و بنا کردن کسب و کارتان، یک دامنه خریداری می کنید و تازه می فهمید که باید یک فضای میزبانی یا هاست هم خریداری کنید، بنابراین یک فضای میزبانی هم می خرید، خوشحالید که قدم های اولیه راه اندازی کسب و کار جدیدتان را براحتی برداشته اید و در رویای سرازیر شدن درآمد به حساب تان فرو می روید.

حالا متوجه می شوید که این تازه شروع کار است، باید یک وب سایت طراحی کنید، اما شما هیچ سر رشته ای از این کار ندارید، بنابراین باز هم دست به دامان گوگل می شوید.

شما قصد دارید که درآمد از اینترنت بدست بیاورید و هیچ مانعی را قبول ندارید و به جلو می روید. تا اینجای کار برای یک دامنه .com هزینه ای حدود 45000 تا 50000 تومان پرداخت کرده اید و برای فضای میزبانی هم چیزی حدود 100000 تومان، از چند طراح وب سایت قیمت می گیرید و کاملا گیج می شوید، از چند صد هزار تومان تا چند ده میلیون تومان قیمت به شما داده می شود.

تصمیم گیری برای تان سخت می شود، کدام را باید انتخاب کنید، چرا ارزان ترین را انتخاب نکنم؟ مگر من چه سایتی می خواهم، “مثلا طراحی که چند میلیون تومان می گیرد می خواهد چه کاری انجام دهد؟” مدام این سوالات در ذهن تان مرور می شود و شما را در تصمیم گیری دچار مشکل می کند.

بالاخره تصمیم می گیرد که یکی از طراحان را انتخاب کنید، قیمت بسیار خوبی داده است، یک پسر دانشجو است، “چه خوب برای یک نفر کار هم ایجاد کردم”، اما یک مشکل وجود دارد، هاستی که شما خریده اید بر روی سرور ویندوز است و این دوست دانشجو با php که بر روی لینوکس کارآیی بهتری دارد برنامه نویسی می کند، مجبور می شوید که مجددا هزینه کنید و هاست جیدی بخرید!!!

وب سایت طراحی می شود، شما خوشحال هستید که حالا واقعا صاحب یک وب سایت شده اید.

با غرور خود را یک کارآفرین و صاحب کسب و کار اینترنتی می دانید.

خوب اولین کار قرار دادن اطلاعات بر روی وب سایت است، این دوست طراح وب سایت اطلاعات اولیه را بر روی وب سایت قرار میدهد و شما خوشحال می شوید که حالا باید منتظر سفارشات و کسب درآمد اینترنتی باشید.

چند روز می گذرد و هیچ اتفاقی نمی افتد، و شما باز هم به گوگل پناه می برید، جستجو می کنید و در یک مقاله می خوانید که برای موفقیت سایت باید ترافیک ایجاد کنید، خوب چطوری؟

باید تبلیغات کنید، بنر بخرید، سایت تان را سئو کنید؟؟؟؟ این دیگه چیه ؟؟

کار هر چقدر جلوتر می روید سخت تر می شود، حالا کم کم متوجه می شوید که کار اینترنتی به آن آسانی هم که فکر می کردید نبود، شروع می کنید باز هم به جستجو و چند سایت پیدا می کنید و شروع به تبلیغ می کنید، ولی باز هم اتفاقی نمی افتد.

“مشکل دیگر چیست؟”، “چرا با اینکه هزینه کردم و تبلیغات انجام دادم کسی از من نمی خرد، مگه سایت های دیگه چیکار می کنند؟”

و تازه متوجه می شوید که کلی کار دیگر هم هست که باید انجام می دادید و شما حتی اسم خیلی از آنها را نشنیده اید و یا حالا که شنیده اید اصلا نمی دانید چه هستند.

مثلا باید از ابزارهای تحلیل ترافیک و بازدید کننده مثل :google  analytics استفاده می کرده اید، باید ابزاری مثل google search console را فعال می کردید تا بتوانید متوجه شوید اشکالات سایت شما در زمینه سئو مربوط به کدام قسمت هاست، و افراد برای ورود به سایت شما از چه کلمات کلیدی استفاده کرده اند. “کلمه کلیدی چیست؟”

حالا دیگه خیلی اوضاع پیچیده و سخت شده است.

شما خیلی خوشبخت هستید که تصادفی یکی از دوستان قدیمی تان را در یک دورهمی دوستانه می بیند، شرایط خوبی دارد و وقتی پرس و جو می کنید می فهمید که او هم یک کسب و کار اینترنتی دارد.

“تو هم کسب و کار اینترنتی داری؟” بله و خیلی هم راضی هستم. کار قبلی ام را کاملا رها کردم و الان فقط درگیر این کار هستم. این پاسخ ها کمی دلگرم تان می کند و احساس می کنید که هنوز فرصت برای رسیدن به رویای تان دارید.

“خوب چه کاری انجام دادی که موفق شدی؟”

دوستان تان برای پاسخ به این سوال از شما دعوت می کند به محل کارش بروید تا پاسخ های کامل تری به این سوال به شما بدهد.

روز دوشنبه را برای قرارتان تنظیم می کنید.

وقتی به محل کار دوست تان می رسید موضوع برای تان جالب تر می شود. یک دفتر مرتب و منظم با فقط 3 نفر کارمند، درآمدی بسیار عالی.

اولین سوال تان این است که چگونه این همه کار و خدمت را تنها با این تعداد نیرو انجام می دهید و دوست شما در پاسخ می گوید: “این خودش داستان دیگری دارد که بعدها بهت می گم”

“حالا می خوام داستان راه اندازی موفق کسب و کار اینترنتی خودم را برایت بگم”

2. راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی

“من هم مثل تو یک روز تصمیم گرفتم که یک کسب و کار برای خودم داشته باشم، از اونجا که سرمایه زیادی نداشتم تصمیم گرفتم سراغ کسب و کار اینترنتی برم. مثل تو همین راه های اشتباه را رفتم. تجربه پشت تجربه، و متاسفانه شکست های زیادی هم خوردم، یک روز یک ایمیل برام اومد، اولش کمی تردید داشتم که واقعا نکاتی که تو این ایمیل گفته شده آیا واقعا می تونه به من کمک کنه یا نه ؟ ولی وقتی کلیک کردم و دیدم که داخل اون سایتی که وارد شدم نکاتی نوشته شده که دقیقا مشکلات من هستند کمی مطمئن تر شدم.

با این وب سایت تماس گرفتم و وقتی توضیحات کارشناس فروش اونها را شنیدم، با خودم گفتم کاش قبل از این همه هزینه و تجربه های بدون نتیجه این کار رو انجام می دادم بنابراین تصمیم گرفتم که یک بار و برای آخرین تلاش این روش جدید رو هم آزمایش کنم.

(در قسمت دوم به تجربه جدید و دلیل موفقیت این دوست می پردازیم)

می خواهم بازاریابی اینترنتی یاد بگیرم

منبع: آکادمی کسب و کار اینترنتی وان کلیک

اینفوگرافیک مربوط به این مقاله:

 

Please include attribution to https://oneclick.ir/academy with this graphic.